سرزمين پهناور ايران به رغم تنوع قابل توجه آب و هوايي و گستردگي جغرافيايي و تنوع زيستي و اكوسيستمي، داراي محدوديت و تنگناي طبيعي است كه اگر مؤلفههاي آن بهدرستي شناخته شوند و مورد واسنجي قرار گيرند، ميتواند به يك فرصت براي كشور و ارتقاي كيفيت زيست و افزايش توليد ناخالص ملي بدل شود. بيابان يكي از مهمترين بومسازگان ايران است و به لحاظ وسعت زياد و همچنين اثرگذاري بر ساير بومسازگان جنگل، مرتع، تالاب و كشاورزي نميتوان اين عرصههاي وسيع را در برنامهريزيها و كلاننگريهاي مديريت كشور ناديده گرفت.
بيابانزايي (Desertification)عبارت است از تخريب سرزمین در مناطق خشک،نیمه خشک تا خشك نیمه مرطوب بر اثر عوامل گوناگون شامل تغییرات آب و هوایی و فعالیتهایانسان (مصوبه گردهمایی محیط و توسعه سازمان ملل متحد در ژوئن 1992 در ریودوژانیرو- برزیل). به عبارت ديگر بيابانزايي به فرايند تخريب سرزمين، زوال زيست بومهاي طبيعي يا كاهش توان توليد زيستي اراضي در مناطق خشك، نيمهخشك و خشك نيمه مرطوب ناشي از عوامل انساني و محيطي اطلاق ميگردد. مقابله با بيابانزايي(Combat desertification) به مجموعه فعاليتهايی كه سبب توقف يا كاهش روند بيابانزايی شده و يا در جهت احياءاراضی بيابانی باشد، اطلاق ميگردد. نواحي خشك (Arid)، نيمه خشك (Semi arid) و خشك نيمه مرطوب (Dry sub-humid) مناطقي را شامل ميشود كه در آن نسبت ميزان بارندگي به تبخير بالقوه در محدود 50 تا 65 درصد قرار دارد.
حدود 80 درصد از اراضي كشور در حوزه مناطق خشك و نيمه خشك تا خشك نيمه مرطوب قرار دارد و از اين نظر داراي شرايط اكولوژيكي شكنندهاي است. در مناطق خشك و فراخشك كه عموماً ميزان بارندگي كمتر از 200 ميليمتر است، امكان كشت ديم وجود ندارد و چراي مفرط دام نيز در اين مناطق كمتر است و شديدترين نوع تخريب در اين مناطق، در اراضي كشاورزي رخ ميدهد كه دلايل عمده آن عبارتند از: كاهش سطح سفرههاي زيرزميني به سبب استفاده خارج از توان تغذيه آنها و شور و قليايي شدن خاكها به سبب رعايت نكردن اصول بهرهبرداري از منابع اراضي. هم اكنون بيشترين ميزان تخريب و نابودي منابع طبيعي تجديد شونده در حوزههاي مناطق نيمه خشك تا خشك نيمه مرطوب مشاهده ميشود و اين وضعيت در مناطقي با متوسط بارندگي 200 تا 500 ميليمتر كاملاً آشكار است. در اين مناطق بارزترين علل تخريب عبارتند از: فرسايش آبي با شدت متوسط تا خيلي زياد، تخريب كمي و كيفي پوشش گياهي به سبب فشار چراي دام و رعايت نكردن فصل مناسب چرا، تخريب مراتع و تبديل آنهابه اراضي ديم و وقوع خشكساليها.
تالابهاي كويري كه با اسامي ديگري از جمله پلايا، درياچه فصلي، هور و كوير نيز معرفي شدهاند، عمدتاً در محدوده عرضهاي جغرافيايي 35- 15 درجه گسترش دارند و در ايران نيز حدود 60 پلاياي بزرگ و كوچك وجود دارد و تمام حوزههاي آبخيز داخلي كشور به اين پلاياها ختم ميشوند كه از جمله آنها ميتوان پلاياهاي بجستان، تربت، قاین، خواف، طبس، سیروان،هامون هلمند، چاه غیب، خاش، جازموریان، اردستان، زرین، عقدا، بافق، گاوخونی، ابرقو، سیرجان، ابراهیم آباد، نیریز، شیراز (مهارلو)، اراک (ميقان)، دریاچه حوض سلطان، مسيله قم، دامغان، سبزوار، کویر بزرگ، بردسکان، سیاه کوه و دریاچه ارومیه را نام برد. تالابهاي كويري ايران از ديدگاه ارزش های زيست محيطي ازجمله حفاظت از تنوع زيستي، زيستگاه پرندگان مهاجر، رویشگاه گیاهان هالوفیت، تعادل آب و هوايي منطقه، ذخیره مقادیر بسیار زیاد کربن و اکوتوریسم حائز اهميت فراواني مي باشند. پلاياها از نظر ذخایر املاح معدني نيز اهميت فراواني دارند.
بنابراين بايد پهنههاي وسيع اراضی بیابانی، اراضی در معرض بیابان زایی و اراضی محدوده تالاب های کویری ایران با نگاهي همهسونگر و فرابخشي كه همان ديدگاه توسعه پايدار و آمايش سرزمين است، مديريت شوند. مديريتي خردمندانه و علمي كه تمام پتانسيلها و فرصتها را بتواند به فعليت درآورده و تهديدها و چالشهايي كه اين مناطق با آنها روبرو است را دربرنامهريزيها در نظر گيرد.
با توجه به اهمیت موضوع و ضرورت شناخت توان و محدودیتهای مناطق خشک و بیابانی و تالاب های کویری و در راستای مدیریت بهینه آنها، سومین همایش ملی مقابله با بیابان زایی و توسعه پایدار تالاب های کویری ایران، توسط دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک (به همت گروه کارشناسی ارشد مدیریت مناطق بیابانی)، با مشاركت واحدهاي دانشگاهي و سازمانهاي اجرايي و تحقيقاتي كشور در 25 و 26 شهريورماه 1391 در محل دانشگاه آزاد اسلامی اراک برگزار می گردد.